گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ترجمه کتاب نفیس (القطره)
جلد اول
بخش هفتم




قطره اي از دریاي کمالات و افتخارات
شکافنده دانش پیغمبران
حضرت محمّد بن علیّ بن الحسین علیه صلوات المصلّین
ص: 510
ص: 511
خود می نویسد : « رجال » 1 - کشّی رحمه الله در کتاب / 351
( محمّد بن مسلم سی هزار حدیث از آن حضرت پرسش نمود ، و ایشان پاسخ همه آنها را به او فرمود .( 1
2 - در مکارم اخلاق آن حضرت : مردي از اهل شام با امام باقر علیه السلام رفت و آمد داشت و از دشمنان آن / 352
حضرت بود ، وي علّت رفت و آمد خود را اخلاق خوب و روش نیکوي امام علیه السلام ذکر کرد و به آن حضرت گفت :
شما را می بینم که مردي فصیح هستی ، یعنی صریح و روشن مطالب را بیان می کنی و همه آداب را رعایت می نمایی ، و
( الفاظ نیکو بر زبان جاري می سازي ، بخاطر این ویژگی ها با شما رفت و آمد می کنم و در مجلس شما حاضر می شوم .( 2
مردي نصرانی از روي بی ادبی و تمسخر به آن حضرت عرض کرد : أنت بقَر ؟
امام علیه السلام فرمود :
. -1 رجال کشّی: 163 ح 276 ، الإختصاص: 196
سفینه » 233 ح 1. ظاهراً مؤلّف رحمه الله این حدیث را از کتاب / -2 امالی طوسی : 41 ح 71 مجلس 14 ، بحار الأنوار : 46
نقل نموده است . «118/ البحار: 2
ص: 512
نه من باقر هستم .
عرض کرد : تو پسر زن طبّاخه یعنی آشپز هستی ؟
فرمود : آن مهارت و حرفه او بود .
عرض کرد : تو پسر کنیز سیاه دشنام گوي زشت گفتار هستی ؟
فرمود : إن کنت صدقت غفر اللَّه لها، وإن کنت کذبت غفر اللَّه لک .
اگر آنچه گفتی راست است خدا او را بیامرزد ، و اگر دروغ گفتی خدا تو را بیامرزد .
( نصرانی چون این بزرگواري و بردباري را از آن حضرت مشاهده کرد به حقیقت اسلام اعتراف کرد و مسلمان شد .( 1
3 - پدرش امام سجّاد صلوات اللَّه علیه درباره اوصاف آن حضرت فرمود : / 353
إنّه الإمام وأبو الأئمّه، معدن الحلم، وموضع العلم یبقره بقراً، واللَّه لهو أشبه الناس برسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم.
او امام و پدر امامان است ، معدن بردباري و جایگاه علم و دانش است ، همانند دریائی که آب در آن موج می زند علم و
دانش در سینه اش موج می زند ، و او آن را می شکافد و نشر می دهد ، بخدا قسم او شبیه ترین مردم به رسول خدا صلی الله
( علیه وآله وسلم است .( 2
4 - از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود : / 354
لو وجدت لعلمی الّذي آتانی اللَّه عزّوجلّ حمله لنشرت التوحید والإسلام والدین والشرائع من الصمد، وکیف لی ولم یجد
( جدّي أمیرالمؤمنین علیه السلام حمله لعلمه.( 3
اگر براي علم و دانشی که خداوند به من عنایت فرموده حاملینی می یافتم یعنی کسانی بودند که ظرفیّت پذیرش و تحمّل قبول
انتشار می دادم و چگونه « صمد » آن را داشتند هر آینه توحید و اسلام و دین و آئین را از کلمه
. 289 ذیل ح 12 / 207 سطر 5 ، بحار الأنوار : 46 / -1 مناقب ابن شهراشوب: 4
. 388 ح 3، منتخب الأثر: 248 ح 3 / -2 کفایه الأثر: 31 ، بحار الأنوار : 36
. 225 ضمن ح 15 / -3 بحار الأنوار : 3
ص: 513
( براي من ممکن است و حال آنکه جدّم امیرالمؤمنین علیه السلام چنین اشخاصی را نیافت .( 1
قتاده فقیه اهل بصره به آن حضرت عرض کرد : بخدا قسم ! در مقابل فقهاء و پیش روي ابن عبّاس نشسته ام ، در برابر
هیچکدام از آنها قلب من دچار اضطراب و پریشانی مانند اضطرابی که در حضور شما پیدا می کنم نگشته است .
. «... بیوت أذن اللَّه أن ترفع » امام علیه السلام به او فرمود : أتدري أین أنت؟ أنت بین یدي
فی » : آیا می دانی کجا جاي گرفته اي ؟ تو در پیشگاه بیت رفیع ولایت ، همان بیتی که قرآن کریم درباره اش فرموده است
در خانه هائی که خدا خواسته است رفعت یابد و در آنها نام خدا و عظمت او » (2)« بُیُوت أذِنَ اللَّهُ أنْ تُرْفَع وَیُذْکَرَ فیهَا اسْمُه
( قرار گرفته اي .( 3 ، « یاد شود
و نیز جابر بن عبداللَّه انصاري وقتی در مقابل آن حضرت قرار گرفت بندهاي بدنش به لرزه درآمد و موهاي او از ترس راست
( شد ، و همچنین عکرمه طبق نقل علّامه مجلسی رحمه الله مطالبی را شبیه قتاده گفته است .( 4
5 - در بعضی از کتابهاي شیعه حدیثی طولانی از جابر بن یزید جعفی نقل گردیده که ما مختصري از آن را که مناسب / 355
این باب است ذکر می کنیم :
جابر به امام باقر علیه السلام عرض کرد : سپاس و ستایش سزاوار خداوندي است که به معرفت شما بر من منّت گذاشته و
فضیلت شما را به من الهام فرمود ، و به فرمان برداري از دستورات شما توفیقم داد ، و دوستی دوستان شما و دشمنی با دشمنان
شما را نصیبم ساخت .
امام علیه السلام
سلونی قبل أن تفقدونی فإنّ بین الجوانح منّی علماً جمّاً » : -1 امیر مؤمنان علی علیه السلام آه می کشید و بالاي منبر می فرمود
قبل از آنکه مرا از دست دهید از من سئوال کنید ، همانا دانش فراوان و علم انبوهی در سینه من ، « ، هاه هاه لا أجد من یحمله
نهفته است آه آه ، افسوس کسی که حامل آن باشد و آن را بپذیرد نمی یابم .
. -2 سوره نور ، آیه 36
.324/ 357 ضمن ح 11 ، ارشاد القلوب: 2 / 329 ح 10 ، و 46 / 155 ضمن ح 4، و 23 / 256 ، بحار الأنوار: 10 / -3 الکافی: 6
. 182/ 258 ضمن ح 59 به نقل از مناقب ابن شهراشوب: 4 / -4 بحار الأنوار : 46
ص: 514
فرمود : یا جابر؛ أتدري ما المعرفه؟ المعرفه إثبات التوحید أوّلًا ، ثمّ معرفه المعانی ثانیاً ، ثمّ معرفه الأبواب ثالثاً ، ثمّ معرفه الأنام
رابعاً ، ثمّ معرفه الأرکان خامساً ، ثمّ معرفه النقباء سادساً ، ثمّ معرفه النجباء سابعاً .
اي جابر ! آیا می دانی معرفت چیست ؟ معرفت هفت مرحله دارد :
1 - اثبات توحید ، 2 - شناخت معانی ، 3 - شناخت ابواب (آنها که باب امام علیه السلام هستند ، حکم درِ ورودي را دارند و
از طریق آنها می شود به امام علیه السلام راه پیدا کرد) ، 4 - شناخت مردمان ، 5 - شناخت ارکان (آنها که نقش عمده اي در
آفرینش دارند و در حکم پایه و ستون خیمه اند) ، 6 - شناخت نقباء که سروران و مهتران و رؤساء قوم هستند ، 7 - شناخت
نجباء که مردمان پاك طینت و با اصل و نسب می باشند .
و خداوند تبارك و تعالی فرموده است :
(1). « قُلْ لَوْ کانَ البَحْرُ مِداداً لِکَلماتِ رَبّی لَنَفِدَ البَحْر قَبْل أنْ تَنْفَد کَلماتِ رَبّی وَلَوْ جِئْنا بِمِثْلِه مَدداً »
بگو اگر دریا مرکب شود براي نوشتن کلمات پروردگارم ، هر آینه قبل از آنکه کلمات پروردگارم تمام شود دریا به پایان »
. « می رسد ، گرچه دریاي دیگري او را یاري کند
و در جاي دیگر فرموده است :
(2). « وَلَوْ أنَّ ما فِی الأرْض مِنْ شَجَرَهٍ أقْلامٌ وَالبَحْرُ یَمُدُّه مِن بَعْدِه سَبْعَهُ أبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللَّه إنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ »
اگر درختان روي زمین همگی قلم شوند و آب دریا مرکّب گردد و هفت »
. -1 سوره کهف ، آیه 109
. -2 سوره لقمان ، آیه 27
ص: 515
دریاي دیگر هم آن را کمک کند تا کلمات خداوندي نوشته شود ، باز کلمات پروردگار ناتمام می ماند ، همانا خدا مقتدر و
. « باحکمت است
بعد فرمود : اي جابر ! اثبات توحید ؛ شناختن خداوند ازلی و بی ابتداي پنهانی است که دیدگان او را نمی بیند و او دیدگان را
می بیند ، و او خالق اشیاء لطیف و بر همه چیز آگاه است . و او ناپیداي پنهان است همانطور که او خود را اینگونه وصف
کرده است .
امّا معانی : بدان که ما معانی و مظاهر توحید در میان شما هستیم ، خداوند ما را از نور ذاتش آفرید ، و امور بندگانش را به ما
واگذار کرد ، ما با اجازه و فرمان او آنچه می خواهیم انجام می دهیم ، و آنچه می خواهیم همان است که او می خواهد ، و
اراده ما همان اراده پروردگار است ، و او چنین مقام و مرتبه و موقعیّتی به ما مرحمت فرموده و ما را از میان بندگانش برگزیده
و حجّت خود در مملکتش قرار داده است .
فمن أنکر شیئاً وردّه فقد ردّ علی اللَّه جلّ اسمه وکفر بآیاته وأنبیائه ورسله.
اگر کسی فضایل ما و یا گفتار ما را انکار کند و نپذیرد ، در حقیقت خدا را ردّ کرده و به آیات پروردگار و پیغمبران و
رسولان الهی کافر گشته است .
اي جابر ! هر کس خداوند را با این اوصاف شناخت ؛ توحید را اثبات کرده است ، زیرا این اوصاف مطابق و موافق آنچه در
قرآن ذکر شده می باشد ، و آن فرمایش خداوند تبارك و تعالی است که می فرماید :
. (1) « لاتُدْرِکُه الأبْصارُ وَهُوَ یُدْرِكُ الأبْصار »
. « از دیدن او دیدگان عاجز (بلکه تفکّر و اندیشه و وهم از درك و فهم او عاجز است) و او دیدگان را می بیند »
. (2)« لَیْسَ کَمِثْلِه شَیْ ءٌ وَهُوَ السمیعُ البَصیر » : و فرموده است
. « هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بینا است »
. (3)« لایُسْئلُ عَمّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْئَلُون » : و فرموده است
. -1 سوره انعام ، آیه 103
. -2 سوره شوري ، آیه 11
. -3 سوره انبیاء ، آیه 23
ص: 516
. « از آنچه او انجام می دهد سئوال نمی شود و مردم هستند که از افعال آنها سئوال می شود و مورد بازخواست قرار می گیرند »
جابر گفت : اي سرور من ! چقدر اصحاب من و آنها که با من هم فکر و هم عقیده اند اندك هستند .
فرمود : هیهات ، هیهات ، آیا می دانی چقدر بر روي این زمین پهناور یاور داري ؟
عرض کرد : اي فرزند رسول خدا ! گمان می کنم در هر شهري بین صد تا دویست نفر ، و در هر ناحیه اي بین هزار تا دو هزار
نفر باشند و در تمام اطراف و نواحی گمان می کنم بیش از صد هزار نفر باشند .
امام علیه السلام فرمودند : اي جابر ! با گمانی که داري مخالفت کن و نظرت را نارسا بدان ، آن طور که تو گمان کرده اي
نیست بلکه آنهائی را که فکر می کنی همگی مقصّرند و از نظر فکر و عقیده خود را به کمال نرسانده و ناقص مانده اند و آنها
اصحاب و همراهان تو نیستند .
جابر گوید : عرض کردم : اي فرزند رسول خدا ! چه کسی مقصّر است ؟ فرمود : الّذین قصّروا فی معرفه الأئمّه، وعن معرفه ما
فرض اللَّه علیهم من أمره وروحه .
کسانی که در معرفت و شناخت امامان ، و شناخت امر و روح که خدا بر آنها واجب کرده است کوتاهی کرده اند .
عرض کردم : اي سرور من ! شناخت روح چیست ؟
امام علیه السلام فرمود : درك کند و بشناسد که هر که خداوند روح را مخصوص او گردانیده در حقیقت امر خود را به او
واگذار نموده است ، به اذن او خلق می کند و زنده می کند ، و آنچه در نیّت ها و اندیشه ها است می داند و به آنچه انجام
شده و تا روز قیامت انجام می شود دانا است ، و این بدان جهت است که روح از امر خداوند تبارك و تعالی است ، پس هر
که را خداوند به این روح مخصوص گرداند او کامل است و هیچگونه نقص و کمبودي ندارد ، آنچه بخواهد به اذن
پروردگار انجام می دهد ، مشرق تا مغرب را در یک لحظه می پیماید ، به آسمان بالا می رود و از آسمان فرود می آید ، و
آنچه بخواهد و اراده کند انجام می دهد .
ص: 517
عرض کردم : اي سرور من ! دوست دارم بیان این روح را از کتاب پروردگار و اینکه این از اموري است که خداوند پیغمبرش
محمّد صلی الله علیه وآله وسلم را به آن اختصاص داده دریابم و بفهمم .
فرمود : این آیه را بخوان :
(1) « کَل ذ کَ وَ ا ن یْ حَ وْ أ کیْ لَ إ اً ح و رُ نْ مِ ا ن رِ مْ أ ا م تَنْ کُ ي ر دْ تَ ا مَ بُ ا ت ک ل ا لا و نُ ا م ی لإ ا نْ ک ل و هُ ا ن لْ عَ جَ اً ر ونُ ي د هْ نَ ه بِ ن مَ ءُ ا ش نَ نْ مِ ا ن دِ ا ب عِ »
.
و همچنین ما روح را که از امر ما است به سوي تو وحی فرستادیم ، قبل از آن نمی دانستی کتاب چیست و ایمان کدام است ، »
.« ولی ما آن را نور قرار دادیم و به سبب آن هر کدام از بندگان خود را که بخواهیم هدایت می کنیم
. (2)« اُولئکَ کَتَبَ فی قُلُوبِهِمُ الإیمانَ وأیَّدَهُمْ برُوح مِنْه » : و فرموده است
«. در دلهاي ایشان ایمان را ثبت نموده و آنها را به روح که از ناحیه او است تأیید کرده است »
عرض کردم : خدا در کار شما گشایش دهد همانطور که در کار من گشایش دادید و مشکلم را برطرف کردید و مرا بر
شناختن روح و امر موفّق نمودید .
سپس عرض کردم : اي سرور من ! درود خداوند بر شما باد ، بنابراین بیشتر شیعیان مقصّر هستند و من یکی از رفقاي خود را
به این صفت نمی شناسم .
فرمود : اي جابر ! اگر تو از میان آنها کسی را اینگونه نمی شناسی ، ولی من عدّه کمی را می شناسم که نزد من می آیند سلام
می کنند و از من اسرار و علوم نهانی که دیگران از آن مطّلع نیستند می آموزند .
عرض کردم : فلانی و رفقاي او ان شاء اللَّه اهل این صفتند ، یعنی آشنا به اسرار شما می باشند ، زیرا از آنها اسرار شما و علوم
پنهانی شما را شنیده ام و گمان می کنم که آنها کامل گشته اند و به حدّ کمال رسیده اند .
فرمود : اي جابر ! فردا آنها را دعوت کن و همراه خود بیاور .
. -1 سوره شوري ، آیه 52
. -2 سوره مجادله ، آیه 22
ص: 518
جابر گوید : فردا ایشان را به محضر آن حضرت حاضر کردم ، چون خدمت امام علیه السلام رسیدند بر او سلام کردند و
احترام نمودند و آن بزرگوار را بزرگ و گرامی داشتند .
فرمود : اي جابر ! اینها برادران تو هستند ، ولی هنوز مقداري مانده است تا کامل شوند .
بعد رو به آنها کرد و فرمود : آیا شما اعتراف می کنید که خداوند تبارك و تعالی آنچه را بخواهد انجام می دهد ، و آنچه را
اراده فرماید حکم می کند ، و هیچکس قادر نیست حکم او را نقض کند و رأي او را ردّ کند ، و از آنچه انجام می دهد
سئوال نمی شود ، و مردمان هستند که مورد سئوال و بازجوئی قرار می گیرند .
عرض کردند : بله ، همان طور است که فرمودید ، خداوند آنچه را بخواهد انجام می دهد ، و آنچه را اراده کند فرمان می
دهد .
من گفتم : خدا را سپاس ، اینها همگی آگاهند و معرفت دارند و کاملند .
فرمود : اي جابر ! آنچه را نمی دانی شتابزده درباره اش قضاوت مکن . من متحیّر و سرگردان شدم .
فرمود : از آنها بپرس آیا علیّ بن الحسین علیهما السلام می تواند به صورت فرزندش محمّد علیه السلام تغییر کند ؟
جابر گوید : از آنها پرسش نمودم و ایشان از جواب دادن خودداري کردند و ساکت ماندند .
فرمود : اي جابر ! از آنها سئوال کن آیا محمّد می تواند به صورت علیّ بن الحسین درآید و تغییر کند ؟
جابر گوید : از ایشان سئوال کردم ، و آنها باز هم از جواب دادن خودداري کردند و ساکت ماندند .
آنگاه امام علیه السلام به من نگاهی کرد و فرمود : این است آنچه به تو خبر دادم که اینها هنوز کامل نشده اند .
من به آنها گفتم : چه شده است ، چرا به امام خود جواب نمی دهید ؟ باز هم ساکت ماندند و در شک فرو رفتند .
امام علیه السلام دوباره به جابر فرمود : این همان است که گفتم اینها باید مراحل دیگري را طیّ کنند تا کامل شوند .
ص: 519
و آنگاه امام علیه السلام فرمود : چه شده چرا صحبت نمی کنید ؟ آنها به هم نگاه کردند و گفتگو نمودند سپس عرض کردند
: اي فرزند رسول خدا ! ما نمی دانیم به ما بیاموز .
سرور عبادت پیشه گاه حضرت علیّ بن الحسین علیهما السلام به فرزندش امام باقر علیه السلام نگاه کرد و به آنها فرمود : این
شخص کیست ؟ عرض کردند : فرزند شما است .
فرمود : من کیستم ؟ عرض کردند : علیّ بن الحسین علیهما السلام پدر او هستید .
جابر گوید : بعد از این پرسشها امام علیه السلام کلماتی فرمود که ما نفهمیدیم ناگهان دیدیم محمّد به صورت پدرش علیّ بن
الحسین علیهما السلام و امام سجّاد علیه السلام به صورت فرزندش محمّد علیه السلام گردید ، آنها با مشاهده این دگرگونی از
. « لا إله الّا اللَّه » : روي تعجّب گفتند
امام علیه السلام فرمود : لاتعجبوا من قدره اللَّه، أنا محمّد و محمّد أنا، وقال محمّدعلیه السلام : یا قوم لاتعجبوا من أمر اللَّه، أنا
علیّ و علیّ أنا، وکلّنا واحد من نور واحد وروحنا من أمر اللَّه، أوّلنا محمّد وأوسطنا محمّد و آخرنا محمّد وکلّنا محمّد .
از قدرت پروردگار تعجّب نکنید ، من محمّد هستم و محمّد من است ، و محمّد بن علی علیهما السلام فرمود : اي گروه ! از
کار خدا تعجّب نکنید ، من علی هستم ، و علی من است و همه ما یکی هستیم و از یک نور آفریده شده ایم ، و روح ما از امر
خدا و از عالم امر است ، اوّل ما محمّد است وسط ما محمّد است و آخر ما محمّد است و همه ما محمّد هستیم .
جابر گوید : وقتی این کلمات را از امام علیه السلام شنیدند همگی با صورت به روي زمین افتاده و سجده کردند و گفتند : ما
به ولایت شما و مقامات پنهان شما ایمان آوردیم و به ویژگیهاي شما اقرار کردیم .
امام سجّاد علیه السلام فرمود : یا قوم، ارفعوا رؤوسکم فأنتم الآن العارفون الفائزون المستبصرون، وأنتم الکاملون البالغون، اللَّه
اللَّه لاتطّلعوا أحداً من المقصّرین المستضعفین علی ما رأیتم منّی ومن محمّد فیشنعوا علیکم ویکذّبوکم .
ص: 520
اي گروه ! سر از سجده بردارید ، اکنون شما عارف ، رستگار و آگاه شدید ، و الآن کامل گردید و به حدّ کمال رسیدید ،
شما را به خدا آنچه از من و فرزندم محمّد علیه السلام دیدید به هیچ یک از آشنایان خود که به این مرتبه نرسیده اند بلکه
کوتاهی کرده اند و آنها را به ضعف کشیده اند خبر ندهید که شما را سرزنش و تکذیب می کنند .
عرض کردند : گفتارتان را شنیدیم و اطاعت می کنیم .
فرمود : شما که به حدّ رشد و کمال رسیده اید اکنون برگردید ، و آنها برگشتند .
جابر گوید : عرض کردم : اي سرور من ! هر کس این امر را به وجهی که بیان کردید نشناسد ولی شما را دوست داشته باشد
و از دشمنان شما بیزار باشد و به برتري شما قائل باشد حالش چگونه است ؟
( فرمود : او در مسیر سعادت و خیر و خوبی است تا آنکه به آن پایه از معرفت برسد ... .( 1
مؤلّف رحمه الله گوید : این حدیث صدر و ذیل طولانی دارد و ما به خاطر مناسبت نداشتن آن با این کتاب ذکر نکردیم ، و
با مختصر تفاوتی در باب معجزات امام باقر علیه السلام نقل « عیون المعجزات » آن را شیخ حسین بن عبدالوهّاب در کتاب
( کرده است .( 2
از برید بن معاویه عجلی نقل کرده است که گفت : نزد امام باقر علیه السلام « تفسیر » 6 - عیّاشی رحمه الله در کتاب / 356
حاضر بودم که ناگاه شخصی که از خراسان پیاده براي ملاقات آن حضرت سفر کرده بود وارد شد ، دو پاي خود را که
ترکیدگی و شکاف برداشته بود براي نشان دادن بیرون آورد و عرض کرد :
بخدا قسم چیزي جز محبّت شما اهل بیت مرا به این کار وا نداشت ، و دوستی شما باعث شد که این راه طولانی را پیاده
بپیمایم .
. 13 ضمن ح 2 / -1 بحار الأنوار : 26
. -2 عیون المعجزات : 78
ص: 521
امام باقر علیه السلام فرمود : واللَّه لو أحبّنا حجر حشره اللَّه معنا، وهل الدین إلّا الحبّ؟
بخدا قسم اگر سنگی ما را دوست بدارد خداوند تبارك و تعالی او را با ما محشور گرداند ، و آیا دین چیزي جز محبّت است
؟
همانا خداوند می فرماید :
بگو اگر شما خدا را دوست دارید از من پیروي کنید تا خدا شما را » ، (1) « قُلْ إنْ کُنْتُم تُحِبُّونَ اللَّه فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللَّه »
. « دوست داشته باشد
. (2) « یُحِبُّونَ مَن هاجَرَ إلَیْهِم » : و فرموده است
. « مهاجرین را که بسوي ایشان آمدند دوست می دارند »
( (و دو مرتبه تکرار فرمود :) آیا دین چیزي جز محبّت و دوستی است ؟( 3
از عبدالحمید وابشی نقل کرده است که گفت : به امام باقر علیه « کافی » 7 - محمّد بن یعقوب کلینی رحمه الله در کتاب / 357
السلام عرض کردم : همسایه اي دارم که هر گونه حرامی را مرتکب می شود ، نماز را که از مهمّترین تکالیف است بجا نمی
آورد ، و بقیّه واجبات را بطریق اولی ترك می کند .
امام علیه السلام فرمود : سبحان اللَّه ، خیلی بزرگ به نظرت آمده است ؟ ألا اُخبرك بمن هو شرّ منه؟ می خواهی بدتر از او را
به تو معرّفی کنم ؟
عرض کردم : بلی بفرمائید .
فرمود : الناصب لنا شرٌّ منه. أما إنّه لیس من عبد یذکر عنده أهل البیت فیرقّ لذکرنا إلّا مسحت الملائکه ظهره، وغفر اللَّه له
ذنوبه کلّها إلّا أن یجی ء بذنب یخرجه من الإیمان، وإنّ الشفاعه لمقبوله وما تقبل فی ناصب، وإنّ المؤمن لیشفع لجاره وما له
حسنه.
ناصبی (کسی که آشکارا با اهل بیت علیهم السلام دشمنی می کند و ناسزا می گوید) از
. -1 سوره آل عمران ، آیه 31
. -2 سوره حشر ، آیه 9
. 277 ح 9 / 95 ح 57 ، تفسیر برهان : 1 / 167 ح 27 ، بحار الأنوار : 27 / -3 تفسیر عیّاشی: 1
ص: 522
او بدتر است ، بدان بنده اي نیست که ما اهل بیت نزد او یاد شویم پس با یاد ما قلبش نرم گردد و به ما متمایل شود مگر اینکه
فرشته با بال خود بر پشت او بکشد (براي او دعا کند) و خداوند تبارك و تعالی همه گناهان او را بیامرزد مگر گناهی مرتکب
شود که او را از دائره ایمان خارج کند . و همانا شفاعت اولیاء الهی درباره گنه کاران پذیرفته می شود و در مورد ناصبی
شفاعت کسی پذیرفته نمی شود .
مؤمن براي همسایه اش که کار نیکوئی ندارد شفاعت می کند و می گوید : خداوندا ! این همسایه من است که اذیّت و آزار
را از من باز می داشت ، پس شفاعت او درباره همسایه اش پذیرفته شود ، و خداوند تبارك و تعالی بفرماید : من پروردگار تو
هستم و من به پاداش دادن او سزاوارترم ، پس او را در حالیکه هیچگونه ثوابی و کار نیکی ندارد داخل بهشت گرداند .
و همانا مؤمنی که از همه کمتر توان شفاعت دارد در مورد سی نفر شفاعت می کند و در این هنگام است که اهل دوزخ
گویند :
ما شفیعی نداریم ، و دوستی صمیمی براي » ، (1)« فَلَوْ أنَّ لَنا کَرَّهً فَنَکُونَ مِنَ المُؤْمِنین × وَلا صَ دیقٍ حَمیم × فَما لَنا مِن شافِعین »
(2). « ما نیست ، اگر بار دیگر به دنیا برمی گشتیم از مؤمنین می شدیم
و در روایتی بعد از قرائت آیه امام باقر علیه السلام فرمود :
( بخدا قسم ! رتبه و مرتبه دوست بزرگ است چون خداوند تبارك و تعالی او را بر خویشاوند مقدّم داشته است .( 3
از حکم بن عتبه نقل می کند : « کافی » 8 - کلینی رحمه الله در کتاب / 358
در خدمت امام باقر علیه السلام بودم و خانه پر از جمعیّت بود که ناگاه پیرمردي که بر عصاي خود تکیه می کرد آمد تا آنکه
اي ، « السلام علیک یابن رسول اللَّه ورحمه اللَّه وبرکاته » : کنار در اطاق ایستاد و رو کرد به امام باقر علیه السلام و گفت
. 100 - -1 سوره شعراء ، آیه 102
. 391 ح 15 / 185 ح 2، تأویل الآیات: 1 / 56 ح 70 ، تفسیر برهان : 3 / 101 ح 72 ، بحار الأنوار : 8 / -2 الکافی : 8
-3 در تفسیر برهان بعد از ذکر روایت پیشین دو روایت از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود : مرتبه و منزلت
دوست ، بزرگ است بحدّي که ... .
ص: 523
فرزند رسول خدا ! درود و رحمت و برکات خداوندي بر شما باد . سپس ساکت شد و منتظر جواب ماند .
امام علیه السلام سلام او را به همان گونه پاسخ داد ، آنگاه پیرمرد روي خود به اهل مجلس کرد و به آنها سلام نمود و ساکت
ماند تا آنکه جمعیّت همگی سلام او را پاسخ گفتند .
سپس رو کرد به امام باقر علیه السلام و عرض کرد : اي فرزند رسول خدا ! مرا نزدیک خود جاي بده ، خدا مرا فدایت گرداند
. بخدا قسم ! براستی من شما را دوست دارم و هر کس شما را دوست داشته باشد دوست دارم ، و بخدا قسم این دوستی ام
بخاطر طمع دنیوي نیست ، و من براستی با دشمنان شما دشمنم ، و از آنها بیزارم و نفرت دارم ، و بخدا قسم این دشمنی و
نفرت بخاطر انتقام جوئی یا کدورتی شخصی که بین من و او باشد نیست ، و بخدا قسم حلال شما را حلال می دانم و حرام
شما را حرام می دانم ، و منتظر امر شما و دولت کریمه شما هستم ، آیا امیدوار باشم و شما نسبت به من امیدي دارید ؟
خداوند مرا فداي شما گرداند .
امام باقر علیه السلام فرمود :
بسوي من بیا ، بسوي من بیا ، و او را کنار خود نشانید سپس فرمود :
اي پیرمرد ! شخصی خدمت پدرم علیّ بن الحسین علیهما السلام رسید و از آن حضرت همین سئوال تو را پرسش نمود ، پدرم
به او فرمود :
إن تمُت ترد علی رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم وعلی علیّ والحسن والحسین، وعلی علیّ بن الحسین علیهم السلام ویثلج
قلبک، ویبرد فؤادك وتقرّ عینک وتستقبل بالروح والریحان مع الکرام الکاتبین.
اگر با این حال از دنیا رفتی بر رسول خدا ، امیرالمؤمنین ، امام مجتبی ، امام حسین و علیّ بن الحسین علیهم السلام وارد می
شوي و دلت خنک می شود و قلبت خشنود و چشمانت روشن می گردد و هنگامی که جان به حلقومت می رسد فرشتگان با
آغوش باز و با دسته هاي گل به استقبال تو می آیند .
ص: 524
و اگر زنده ماندي آنچه باعث روشنی چشمان تو است خواهی دید و در مقامات عالی بهشت با ما خواهی بود .
پیرمرد که گویا از شنیدن گفتار امام باقر علیه السلام شوق زده شده بود عرض کرد : اي ابوجعفر ! چه فرمودید ؟
امام علیه السلام بار دیگر مطالبی را که فرموده بود تکرار کرد .
پیرمرد شگفت زده گفت : اللَّه اکبر ، اي ابوجعفر ! اگر بمیرم بر رسول خدا و امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین و علیّ بن
الحسین علیهم السلام وارد می شوم ... و همان مطالبی را که امام علیه السلام فرموده بود تکرار کرد . سپس پیرمرد صدا را به
گریه بلند کرد و گریه راه گلویش را گرفته هق هق می کرد تا نقش زمین گردید ، اهل مجلس از مشاهده حال این پیرمرد و
گریه هاي او همه ناله کردند .
امام باقر علیه السلام با انگشتان مبارك اشک از گوشه هاي چشم پیرمرد پاك کرد و آنها را فرو ریخت .
پیرمرد سر بلند کرد و به امام باقر علیه السلام عرض کرد : اي فرزند رسول خدا ! دست مبارك خود را بده تا ببوسم خداوند
مرا فداي شما گرداند . آنگاه دست امام علیه السلام را گرفت و بوسید و بر چشمان و صورت خود نهاد ، سپس پیراهن خود را
بالا زد و سینه و شکم خود را برهنه نمود و دست امام علیه السلام را بر آن گذاشت و بعد از آن از جا برخاست و سلام
خداحافظی گفت .
امام باقر علیه السلام از پشت سرش به او نگاه می کرد و او می رفت ، سپس رو به اهل مجلس کرد و فرمود :
من أحبّ أن ینظر إلی رجل من أهل الجنّه فلینظر إلی هذا.
هر که دوست دارد یکی از اهل بهشت را ببیند به این شخص نگاه کند .
( حکم بن عتبه گوید : هرگز ماتمکده اي را شبیه آن مجلس ندیده ام .( 1
298 با کمی اختلاف. / 361 ح 3، ارشاد القلوب: 2 / 799 ح 3، بحارالأنوار: 46 / 76 ح 30 ، الوافی: 5 / -1 الکافی: 8
ص: 525
پاك و بزرگوار » ، (1)« تَبارَكَ اسْمُ رَبِّکَ ذِي الجَلالِ وَالإکْرام » 9 - علیّ بن ابراهیم قمی رحمه الله در تفسیر آیه شریفه / 359
از امام باقر علیه السلام نقل کرده است که فرمود : نحن « است نام پروردگارت که صاحب عزّت و بزرگی و بزرگواري است
( جلال اللَّه وکرامته الّتی أکرم اللَّه العباد بطاعتنا .( 2
ما مظهر جلال و بزرگواري خداوندیم که بندگان به اطاعت و فرمانبرداري از ما به کرامت و بزرگواري خداوند نائل می شوند
.
مؤلّف رحمه الله گوید : این روایت را روایت دیگري از امام باقر علیه السلام تأیید می کند : کسی که روبري امام علیه السلام
خدائی جز خداوند یکتا نیست ، او » ، « لا إله إلّا اللَّه وحده لا شریک له » : تکبیر بگوید یعنی خدا را به بزرگی یاد کند و بگوید
خداوند براي او رضوان اکبر خود را (که مراد بهشت رضوان است یا رضایت و خشنودي او ، « بی همتا است و شریک ندارد
است) واجب گرداند و کسی که چنین توفیقی یافت خداوند لازم می داند که بین او و خلیلش ابراهیم و حبیبش محمّد صلی
الله علیه وآله وسلم و سایر رسولانش در دارالجلال جمع کند .
ما هستیم و اشاره « دار » راوي که سعد بن طریف است گوید : از آن حضرت سئوال کردم دارالجلال چیست ؟ فرمود : مراد از
به همین مطلب دارد فرمایش پروردگار :
، (3)« تِلْکَ الدارُ الآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لایُریدُونَ عُلُوّاً فِی الأرْض وَلا فَساداً وَالعاقِبَهُ لِلْمُتَّقین »
این خانه آخرت یعنی بهشت جاودان براي آنهایی است که اراده برتري جویی و فساد بر روي زمین ندارند، و عاقبت نیکو »
.« مخصوص پرهیزکاران است
. -1 سوره الرحمن ، آیه 78
. 272 ح 1 / 196 ح 20 ، تفسیر برهان : 4 / 346 ، بحار الأنوار : 24 / -2 تفسیر القمی: 2
. -3 سوره قصص ، آیه 83
ص: 526
فرمود : مراد از عاقبت در این آیه ما هستیم و مودّت و دوستی ما مخصوص اهل تقوا است .
میمون و مبارك است نام پروردگارت » ، « تَبارَك اسْمُ رَبِّک ذِي الجَلال وَالإکْرام » : و خداوند تبارك و تعالی فرموده است
. « که صاحب عزّت و بزرگی و بزرگواري است
فرمود : ما مظهر بزرگواري و کرامت خداوندیم که بندگان با فرمانبرداري از ما مشمول کرامت و بزرگواري پروردگار می
( شوند .( 1
و نیز مؤلّف رحمه الله گوید : از آنچه ذکر کردیم تفسیر دعاي بهاء که در سحر شبهاي ماه رمضان وارد شده است ظاهر
گردید و روشن و واضح شد که اهل بیت علیهم السلام مظهر جلال (کبریائی) و جمال (زیبائی) و غیر اینها از صفات نیکوي
پروردگار می باشند .
از جابر بن یزید جعفی نقل کرده است که گفت : امام باقر علیه السلام « إختصاص » 10 - شیخ مفید قدس سره در کتاب / 360
براي من هفتاد هزار حدیث ، و بنابر نسخه دیگري نود هزار حدیث فرمود که یکی از آنها را به کسی نگفتم .
می گوید : به امام باقر علیه السلام عرض کردم : فداي شما گردم بار سنگینی از علوم و اسرار خود بر دوش من نهاده اید که
آنها را براي کسی هم نمی توانم بازگو کنم ، و گاهی در سینه ام طوفانی بپا می کند که حالتی شبیه به جنون به من دست می
دهد .
فرمود : یا جابر؛ فإذا کان ذلک فاخرج إلی الجبّان فاحفر حفیره ودلّ رأسک فیها، ثمّ قل: حدّثنی محمّد بن علیّ بکذا وکذا.
اي جابر ! وقتی چنین حالتی برایت پیش آمد سر به صحرا بگذار و در آنجا گودالی حفر کن ، و سر خود را در میان آن داخل
( کن و سپس بگو : محمّد بن علی علیهما السلام به من چنین فرمود .( 2
. 298 ح 2 / 397 ح 116 ، تفسیر برهان : 4 / -1 بصائر الدرجات: 312 ضمن ح 12 ، بحار الأنوار : 24
. 340 ح 30 / -2 الإختصاص: 61 ، بحار الأنوار : 46
ص: 527
مؤلّف رحمه الله گوید : جابر جعفی با این مقام والایی که دارد در حدیثی امام باقر علیه السلام به او فرمود :
فإذا ورد علیک یا جابر شی ء من أمرنا فلان له قلبک فأحمد اللَّه، وإن أنکرته فردّه إلینا أهل البیت، ولاتقل: کیف جاء هذا؟ و
کیف کان؟ أو کیف هو؟ فإنّ هذا واللَّه هو الشرك باللَّه العظیم. ولیس ذلک إلّا لعظم أسرارهم علیهم السلام.
هرگاه از امر ما (که مربوط به شئونات امام علیه السلام و مقام والاي او است) چیزي شنیدي و قلب تو آن را پذیرفت خداوند
را سپاس و ستایش کن ، و اگر قلب تو آن را انکار کرد آن را به خود ما اهل بیت واگذار (بگو خود آنها می دانند) و مگو
چطور این حدیث صادر شده ؟ چطور بوده ؟ و چگونه است ؟ زیرا این ردّ کلام ما می باشد و بخدا قسم شرك ورزیدن به
( خداوند بزرگ است .( 1
و اینها همه به خاطر عظمت و بزرگی اسرار اهل بیت علیهم السلام است .
از امام باقر علیه السلام نقل کرده است که جابر از آن حضرت درباره این « مناقب » 11 - ابن شهراشوب در کتاب / 361
ما باطن آسمان ها و زمین را » (2)« وَکَذلکَ نُري إبْراهیمَ مَلَکُوتَ السمواتِ وَالأرْض وَلِیَکُونَ مِنَ المُوقِنین » : فرمایش پروردگار
سئوال کرد . ، « به ابراهیم نشان دادیم تا اینکه از اهل یقین باشد
امام علیه السلام دستش را بالا برد و فرمود : سرت را بلند کن و نگاهی به بالا بینداز .
جابر گوید : سر خود را بلند کردم ، دیدم سقف جدا جدا و پراکنده گشته است ، به شکافی از آن پیوسته نگریستم تا اینکه
نوري را دیدم که چشمم از دیدن آن سرگردان شد .
امام علیه السلام فرمود : ابراهیم علیه السلام این گونه ملکوت آسمان ها و زمین را دید ، اکنون به زمین نگاه کن و سپس
سرت را بلند کن .
. 208 ح 102 / -1 بحار الأنوار : 2
. -2 سوره أنعام ، آیه 75
ص: 528
چون سرم را بلند کردم دیدم سقف به حال اوّل برگشت .
سپس امام علیه السلام دست مرا گرفت و از خانه خارج شد و لباسی به من پوشانید و فرمود : چشمان خود را ببند .
پس از مدّتی فرمود : تو الآن در ظلمات و آن تاریکی هائی هستی که ذوالقرنین دید .
چشمان خود را باز کردم هیچ چیزي را ندیدم ، سپس چند گام برداشت و فرمود : اکنون کنار آن چشمه آب حیات هستی که
خضر از آن نوشید ، سپس از این عالم خارج شدیم و از پنچ عالم گذشتیم ، آنگاه فرمود :
این ملکوت زمین است ، بعد از آن فرمود : چشمان خود را ببند و دستم را گرفت ، ناگهان دیدم در همان خانه اي هستیم که
قبلًا آنجا بودیم و آن لباسی را که بر من پوشانیده بود بیرون آورد .
عرض کردم : فداي شما گردم چند ساعت از روز گذشته است ؟
( فرمود : سه ساعت .( 1
روایت شریفی را در تفسیر این آیه نقل کرده « تفسیر برهان » مؤلّف رحمه الله گوید : سیّد هاشم بحرانی رحمه الله در کتاب
است که ذکر آن در اینجا خالی از بهره و فایده نیست .
می گوید : روایت شده است که خداوند هنگامیکه او را به آسمانها بالا برد بینائی او را نیرو بخشید تا آنکه زمین و ساکنان آن
را دید ، به کناري توجّه کرد دید زن و مردي به کار زشتی مشغولند ، آنها را نفرین کرد ، هر دو هلاك شدند ، سپس زن و
مرد دیگري را در آن حال دید ، بر آنها نفرین کرد ، آن دو نیز هلاك شدند ، بعد از آن زن و مرد دیگري را همانگونه
مشاهده کرد آنها را هم نفرین کرد و هلاك شدند ، براي مرتبه چهارم وقتی زن و مرد دیگري را آنگونه دید و خواست نفرین
کند خداوند تبارك و تعالی به او وحی فرستاد :
532 ح 9 به نقل از اختصاص: 317 (با / 268 ذیل ح 65 ، تفسیر برهان : 1 / 194 ، بحار الأنوار : 46 / -1 مناقب ابن شهراشوب: 4
کمی اختلاف) .
ص: 529
یا إبراهیم، اکفف دعوتک عن إمائی وعبادي فإنّی أنا الغفور الرحیم الجبّار الحلیم، لاتضرّنی ذنوب عبادي کما لاتنفعنی
طاعتهم، ولست أسوسهم بشفاء الغیظ کسیاستک .
اي ابراهیم ! از نفرین کردن بر بندگان من خودداري کن ، من پروردگار آمرزنده مهربان ، و جبران کننده بردبار هستم ، گناه
بندگانم به من ضرري نمی زند همانطور که از اطاعت آنها سودي نمی برم ، آنها را براي بهبود یافتن خشم خود تأدیب نمی
کنم ، آنطور که تو تدبیر می کنی .
پس دعا نکن بر علیه بندگان و کنیزان من ، و از نفرین آنها خودداري کن و همانا تو بنده من هستی که از طرف من مأموریّت
داري آنها را بیم دهی ، نه آنکه در پادشاهی با من شرکت داشته باشی ، و نه آنکه بر من و بندگانم چیره شوي .
و بندگانم نسبت به من بین یکی از این سه حالت هستند : یا از گناه خود توبه می کنند ، من توبه آنها را می پذیرم و
گناهانشان را می آمرزم ، و زشتی هاي آنها را می پوشانم ، یا از عذاب آنها خودداري می کنم ، زیرا می دانم از نسل آنها
فرزندان باایمان به دنیا خواهند آمد ، لذا با پدران کافر مدارا می کنم ، و نسبت به مادران کافر درنگ می کنم ، و عذاب بر
آنها نازل نمی کنم تا آن اشخاص باایمان از نسل آنها بیرون آیند ، و وقتی این کار صورت گرفت عذاب من بر آنها فرود می
آید و بلاي من آنها را احاطه می کند ، و اگر از این دو قسم نباشند عذابی که براي آنها مهیّا کرده ام سخت تر است از آنچه
تو اراده می کنی ، زیرا آنها را بر حسب بزرگی و عظمت و کبریایی خود عذاب می کنم .
یا إبراهیم، فخلّ بینی وبین عبادي فإنّی أرحم بهم منک، وخلّ بینی وبین عبادي فإنّی أنا الجبّار الحلیم العلّام، اُدبّرهم بعلمی
واُنفذ فیهم قضائی.
اي ابراهیم ! مرا با بندگانم واگذار ، همانا من به آنها مهربانتر از تو هستم ، و مرا با آنها واگذار ، زیرا من جبران کننده و بردبار
( و بسیار دانا می باشم ، آنها را به علم خود تدبیر می کنم و حکم خود را در میان آنها اجرا می نمایم .( 1
278 ضمن ح 2، به نقل از احتجاج: / 532 ح 11 ، بحار الأنوار : 9 / -1 تفسیر امام عسکري علیه السلام : 513 ، تفسیر برهان : 1
.26/1
ص: 530
محدّث قمی رحمه الله این حدیث را روایت کرده و فرموده است : نظیر این کار - یعنی نشان دادن ملکوت آسمان ها و زمین
و ساکنان آن ، و نشان دادن عرش و فرشتگانی که آن را بر دوش دارند - براي رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و
( امیرالمؤمنین علیه السلام و ائمّه طاهرین علیهم السلام صورت گرفته است .( 1
12 - فرات رحمه الله در تفسیر خود از برید بن معاویه عجلی و ابراهیم احمري نقل می کند که گفتند : محضر امام باقر / 362
علیه السلام شرفیاب شدیم و زیاد نزد آن حضرت حضور داشت ، امام علیه السلام به او فرمود :
اي زیاد ! چه شده است می بینم پاهایت ترکیدگی و شکاف برداشته است ؟
عرض کرد : با شتر ضعیف و لاغري که دارم این راه را پیموده ام ، او از حمل من عاجز بود ، و گاهی پیاده می شدم و او را به
راه رفتن وا می داشتم ، و چیزي جز دوستی شما و اشتیاق دیدار شما مرا بر این کار وانداشت ، سپس سر را به زیر انداخت ،
بعد از مدّتی عرض کرد : فداي شما گردم ، گاهی که تنها هستم (یا با خود خلوت می کنم) شیطان به سراغ من می آید
معصیت ها و گناهان گذشته ام را بیاد من می آورد و آن قدر وسوسه می کند که مرا به یأس و ناامیدي بکشاند ، آنگاه
دوستی خود را با شما و ارتباط و دلبستگی ام را به شما بخاطر می آورم (قلبم آرام می گیرد و امیدوار می شوم).
امام باقر علیه السلام فرمود : یا زیاد، وهل الدین إلّا الحبّ والبغض؟
اي زیاد ! آیا دین چیزي جز دوستی و دشمنی است ؟
سپس سه آیه از قرآن را تلاوت فرمود که گویا آنها را در کف دست داشت
. 449 ح 674 / 97 ح 71 ، مدینه المعاجز : 2 / 818 ح 4 ، بحار الأنوار : 25 / -1 تأویل الآیات : 2
ص: 531
(یعنی بدون اینکه تأمّل نماید و فکر کند قرائت کرد) :
خداوند ایمان را محبوب شما گردانید و آن را در دلهاي شما زیبا » ، (1)« ... وَلکنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إلَیْکُمُ الإیمانَ وَزیَّنَهُ فی قُلُوبِکُم »
. « جلوه داد
. « کسانی را که بسوي ایشان هجرت می کنند دوست می دارند » ، (2)« یُحبُّونَ مَنْ هاجَرَ إلَیْهِمْ »
. (3)« إنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعونی یُحْبِبْکُم اللَّهُ وَیَغْفِر لَکُم ذُنُوبَکُم وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ »
اگر خدا را دوست دارید از دستورات من پیروي کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را بیامرزد ، و او آمرزنده و »
. « مهربان است
سپس فرمود : مردي خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم رسید و عرض کرد : اي رسول خدا ! من روزه داران را
دوست دارم و خودم روزه نمی گیرم ، و نمازگزاران را دوست دارم و خود نماز نمی خوانم ، و آنها را که بذل و بخشش می
کنند و صدقه می دهند دوست دارم ، ولی خودم احسان و بخشش نمی کنم .
پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : أنت مع من أحببت ولک ما اکتسبت، أما ترضون أن لو کانت فزعه من السماء
فزع کلّ قوم إلی مأمنهم وفزعنا إلی رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم وفزعتم إلینا.
تو با کسانی هستی که آنها را دوست داري ، و آنچه را بجا آوري به تو پاداش می دهند ، آیا خشنود نمی شوید وقتی حادثه
وحشتناك آسمانی پدید آید هر گروهی به پناهگاه خود رود ، و ما به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم پناهنده شویم ، و
( شما در آن هنگام به ما پناهنده شوید ؟ ( 4
13 - شیخ مفید قدس سره از محمّد بن مسلم ثقفی نقل می کند که گفت : از امام باقر علیه السلام درباره این آیه سئوال / 363
فَاُولئِکَ یُبَدِّلُ اللَّه سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات وَکانَ » : کردم
. -1 سوره حجرات ، آیه 7
. -2 سوره حشر ، آیه 9
. -3 سوره آل عمران ، آیه 31
. 206 ح 1 / 79 ح 35 ، تفسیر برهان : 4 / 63 ح 114 ، الکافی: 8 / -4 تفسیر فرات: 428 ح 567 ، بحار الأنوار : 68
ص: 532
حضرت ، « خداوند بدي هاي ایشان را به خوبی ها تبدیل می کند و خداوند آمرزنده و مهربان می باشد » (1)« اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً
فرمود :
فرداي قیامت مؤمن گنه کاري را در محلّ بازرسی و حساب نگه می دارند ، و خداوند خودش بررسی حساب او را به عهده
دارد و کسی را از آن آگاه نمی کند ، گناهانش را بیاد او می آورد و او به همه بدي هاي خود اقرار و اعتراف می نماید ،
آنگاه خداوند به آنها که می نویسند دستور می دهد همه آن ها را به خوبی ها و ثواب ها تبدیل کنید و پس از آن براي مردم
ظاهر کنید .
مردم وقتی پرونده او را می بینند می گویند : آیا این بنده حتّی یک گناه نداشته است ؟ سپس خداوند او را به بهشت روانه
سازد .
فهذا تأویل الآیه وهی فی المذنبین من شیعتنا خاصّه.
و این است تفسیر و تأویل این آیه شریفه ، و این تنها در مورد گنه کاران شیعه است ، یعنی این لطف الهی مخصوص شیعیان
( ما اهل بیت است .( 2
می نویسد : از امام باقر علیه السلام روایت شده است که « بحار الأنوار » 14 - علّامه مجلسی قدس سره در کتاب شریف / 364
هر آینه من آمرزنده ام کسی را که » ، (3)« وَإنّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدي » آن حضرت درباره آیه شریفه
فرمود : ، « توبه کند و به سوي من بازگشت نماید و ایمان آورد و کار نیکو انجام دهد سپس به راه هدایت رود
( مقصود اینستکه به ولایت ما اهل بیت علیهم السلام راه پیدا کند و هدایت شود .( 4
از خیثمه نقل می کند که گفت : از امام باقر علیه السلام شنیدم که آن « امالی » 15 - شیخ طوسی قدس سره در کتاب / 365
حضرت فرمود :
. -1 سوره فرقان ، آیه 70
، 382 ح 20 / 100 ح 4، امالی طوسی : 72 ح 14 مجلس سوّم ، تأویل الآیات: 1 / -2 امالی مفید : 298 ح 8 ، بحار الأنوار : 68
. 175 ح 3، بشاره المصطفی: 7 / 261 ح 12 ، تفسیر برهان : 3 / بحار الأنوار : 7
. -3 سوره طه ، آیه 82
. 40 ح 5 / 148 ح 26 ، تفسیر برهان : 3 / 316 ح 11 ، بحار الأنوار : 24 / -4 تأویل الآیات: 1
ص: 533
نحن جنب اللَّه، ونحن صفوه اللَّه، ونحن خیره اللَّه ونحن مستودع مواریث الأنبیاء، ونحن اُمناء اللَّه عزّوجلّ، ونحن حجج اللَّه،
ونحن حبل اللَّه ونحن رحمه اللَّه علی خلقه.
ما جنب خدا هستیم ،( 1) ما خالص و برگزیده خدا و اختیار شده او هستیم ، میراث انبیاء نزد ما به ودیعه سپرده شده است ، ما
امانتدار الهی و امین او هستیم ، وما ریسمان خداوندي و وسیله ارتباط او با خلق هستیم ، ما رحمت خداوند هستیم که بر
بندگانش ارزانی داشته است .
ما هستیم که خداوند آفرینش خود را به وجود ما آغاز کرد ، و به وجود ما آن را پایان می دهد ، ما پیشوایان هدایت و
چراغهاي روشن او در تاریکی ها ، و محلّ تابش نور هدایت هستیم ، ما پرچم ها و نشانه هاي برافراشته براي اهل دنیا هستیم ،
ما سابقون( 2) هستیم و از نظر رتبه و مرتبه و فضیلت ، از همگان پیشی گرفته ایم و ما آخرون( 3) هستیم که از نظر زمانی دیرتر
از دیگران آمده ایم .
کسی که به دامن ما چنگ زند به ما ملحق می شود و نجات پیدا می کند ، و کسی که از ما عقب افتد و با ما همراهی نکند در
دریاي غرور و جهالت خود غرق می شود ، ما فرمانده و رهبر مردمان روسفیدیم ، ما حریم پروردگار و در حمایت او هستیم ،
ما راه روشن و جادّه مستقیم بسوي خداوندیم ، ما از نعمتهاي خدا بر بندگان و راه آشکار او و کانون شرع نبوي هستیم ، ما
جایگاه و محلّ قرار گرفتن رسالت یعنی حقایق و اسرار رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم هستیم .
ما اصل و اساس دین هستیم ، فرشتگان با ما رفت و آمد دارند ، ما نورافکنیم براي آنها که در طلب نور هستند ، و راه نجاتیم
براي آنها که پیروي کنند ، ما مردمان را به بهشت راهنمایی می کنیم ، و ما فرماندهان اسلام و دستاویز محکم و باعث عزّت و
آبروي آن هستیم ، ما همانند پل ها هستیم که هر که بر آن عبور کند (یعنی از دستورات ما پیروي کند و
-1 جنب به معنی پهلو و کنار است و این کنایه از مقام قرب آن بزرگواران به پروردگار است .
دارد . « اولئک المقرّبون × السابقون السابقون » -2 سابقون ؛ اشاره به آیه مبارکه
دارد . « وقلیل من الآخرین » -3 آخرون اشاره به آیه مبارکه
ص: 534
با ما باشد) می تواند به راه خود ادامه دهد و به مقصد برسد ، و هر کس جا بماند و به راه دیگر رود هلاك می شود ، ما در
قلّه رفیع و اوج عظمت هستیم .
ما هستیم که خداوند به واسطه ما رحمت خود را نازل می کند و بارانش را سرازیر می نماید ، و ما هستیم که خداوند به
واسطه ما عذاب را از شما برطرف می کند .
فمن أبصرنا وعرفنا وعرف حقّنا وأخذ بأمرنا فهو منّا وإلینا.
کسی که درباره ما آگاهی پیدا کند و ما و حقّ ما را بشناسد و فرمان ما را اطاعت کند از ما است و سرانجام به سوي ما می
( آید .( 1
از ابوبصیر و از امام باقر یا امام صادق « محاسن برقی » از کتاب « بحار الأنوار » 16 - علّامه مجلسی قدس سره در کتاب / 366
علیهما السلام نقل می کند که فرمود :
إذا مات العبد المؤمن دخل معه فی قبره ستّه صور، فیهنّ صوره هی أحسنهنّ وجهاً، وأبهاهنّ هیئه وأطیبهنّ ریحاً وأنظفهنّ
صوره.
هنگامی که مؤمن می میرد با او در قبرش شش صورت وارد می شود ، در میان آن شکل و شمایل ها صورتی است که از همه
چهره اش نیکوتر ، و شکل و کیفیّت او باشکوهتر و خوش بوتر و پاکیزه تر است .
بعد فرمود : از این شش صورت یکی طرف راست او ، یکی طرف چپ ، یکی روبرو ، یکی پشت سر ، یکی پائین پا و آنکه
از همه زیباتر است بالاي سرش می ایستد ، اگر چیزي (بلائی یا عذابی) از طرف راست او پیش آید آن صورتی که در سمت
راست ایستاده آن را مانع شود ، و همینطور سایر جهات شش گانه .
بعد فرمود : آنکه زیباتر از همه صورتها است به صورتهاي دیگر گوید : شما خودتان را معرّفی کنید خداوند به شما جزاي خیر
از طرف من دهد ، آنگاه صورت دست راست گوید : من نمازم ، صورت دست چپ گوید : من
206 ، بصائر الدرجات: 62 ح / 248 ح 18 ، مناقب ابن شهراشوب: 4 / -1 امالی طوسی : 654 ح 4 مجلس 34 ، بحار الأنوار : 26
.316/ 10 ، المحتضر: 128 ، ارشاد القلوب: 2
ص: 535
زکاتم ، صورت روبرو گوید : من روزه ام ، صورتی که در پشت سر است گوید : من حجّ و عمره ام و آن صورتی که در
پائین پاي او است می گوید : من آن خوبی و احسانم که به برادران خود کرده است .
سپس این صورتها گویند : اکنون تو خودت را معرّفی کن ، تو که از همه ما زیباتر و خوش بوتر و باشکوهتري کیستی ؟
می گوید : أنا الولایه لآل محمّد صلوات اللَّه علیهم أجمعین .
( من ولایت و دوستی آل محمّد - که درود خداوند بر همه آنها باد - می باشم .( 1
از جابر بن یزید جعفی نقل کرده است که گفت : سرور جهانیان امام باقر « امالی » 17 - شیخ طوسی قدس سره در کتاب / 367
علیه السلام را هجده سال خدمت کردم ، هنگامی که خواستم از نزد آن حضرت بیرون روم و با او وداع کنم عرض کردم :
حدیثی بفرمائید تا استفاده کنم .
فرمود : اي جابر ! بعد از هجده سال که در خدمت ما بودي هنوز هم منتظر شنیدن گفتار ما هستی ؟
عرض کردم : بلی ، شما دریاي بی پایانی هستید که هرچه از آن بردارند تمام نمی شود و به انتهاي آن نمی توان رسید . فرمود
:
یا جابر؛ بلّغ شیعتی عنّی السلام وأعلمهم أنّه لا قرابه بیننا وبین اللَّه عزّوجلّ ولایتقرّب إلیه إلّا بالطاعه له. یا جابر؛ من أطاع اللَّه
وأحبّنا فهو ولیّنا، ومن عصی اللَّه لم ینفعه حبّنا.
اي جابر ! به شیعیانم از طرف من سلام برسان و به آنها خبر بده که بین ما و خداوند هیچگونه خویشاوندي نیست و جز با
اطاعت کردن از او به مقام قربش نمی توان رسید .
اي جابر ! کسی که از فرامین الهی اطاعت کند و ما را دوست بدارد او اهل
. 234 ح 50 / -1 محاسن: 232 ح 432 ، بحار الأنوار : 6
ص: 536
ولایت ما است و کسی که نافرمانی پروردگار کند دوستی ما به او سودي نمی بخشد .
اي جابر ! چه کسی از خداوند درخواست نموده و او مرحمت نفرموده است ؟ یا بر خدا توکّل کرده و او را کفایت ننموده و یا
به او اعتماد و اطمینان داشته و نجات پیدا نکرده است ؟
اي جابر ! دنیا را همانند منزلگاهی قرار بده که براي مدّتی در آنجا فرود آمده اي و می خواهی منتقل شوي ، آیا دنیا مثل
مرکبی نیست که در خواب بر آن سوار شده اي و وقتی بیدار گشتی از آن خبري نبوده ، نه بر آن سوار بودي و نه زمام آن را
بدست داشتی ، بلکه روي بسترت آرمیده بوده اي ؟ یا همانند لباسی که آن را پوشیده باشی ، و یا کنیزي که با آن همبستر
شده باشی ؟
اي جابر ! دنیا نزد صاحبان عقل و خرد همانند سایه اي روان است .
یعنی اعتقاد به یکتایی خداوند ، عزّت و آبروي اهل ایمان است . « لا إله الّا اللَّه »
نماز کانون اخلاص و باعث دوري از تکبّر و خودپسندي است ، زکات روزي را افزایش می دهد ، روزه و حجّ دل را آرامش
می بخشند ، قصاص( 1) و حدود( 2) باعث جلوگیري از خونریزي ها است .
و دوستی ما اهل بیت نظم و سامان به امور دین می دهد ، خداوند تبارك و تعالی ما و شما را از کسانی قرار دهد که در
( پنهانی ها از او خوف و هراس دارند و از قیامت می ترسند .( 3
کسی که نافرمانی خدا کند دوستی ما به او سودي » : مؤلّف رحمه الله گوید : در روایت مذکور این جمله که فرموده است
با روایات فراوان دیگري که دوستی اهل بیت علیهم السلام را با داشتن گناهان هم سودمند ذکر می کند « نمی بخشد
-1 قصاص یعنی کیفر دادن کسی به همان گونه که او عمل کرده است .
-2 حدود ؛ حکم شرع است و آن عقوبتی است که گناهکار را از بازگشت به گناه باز می دارد و موجب تأدیب دیگران می
شود .
. 182 ح 8 / -3 امالی طوسی : 296 ح 29 مجلس 11 ، بحار الأنوار : 78
ص: 537
ظاهراً منافات دارد( 1) و براي جمع بین این دو دسته از روایات می توان گفت :
این روایت به گروهی اشاره دارد که چون خود را از اهل بهشت تصوّر کردند خویشتن را در ارتکاب گناهان آزاد و از هر
گونه خطري ایمن دانسته اند و به خاطر همین به آنها فرموده اند که به دوستی ما مغرور نشوید .
یا اینکه گفته شود : نسبت به گرفتاري هاي دنیا و عالم برزخ دوستی اهل بیت علیهم السلام به اهل معاصی سودي نمی بخشد ،
امّا نسبت به سختی هاي قیامت براي آنها سودمند است .
2) ، نقل کرده است )« فَیَوْمَئِذٍ لایُسْئَلُ عَن ذَنْبِه » و به این تفصیل اشاره دارد روایتی که علیّ بن ابراهیم قمی در تفسیر آیه شریفه
که هر کس ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را پذیرفته و از دشمنان او بیزاري جسته باشد ، حلال او را حلال و حرامش را
حرام بداند و با این وصف گناهانی را مرتکب شود و در دنیا از آن توبه نکند ، بخاطر آن گناهان در عالم برزخ او را عذاب
( کنند ، و وقتی وارد قیامت می شود گناهی برایش نماند تا از او بازجوئی کنند .( 3
یا اینکه گفته شود : بعضی از نافرمانی ها و گناهان باعث از بین رفتن موضوع محبّت و دوستی می شوند و محبّتی باقی نمی
گذارند تا بر آن اثري
از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است که فرمود : اگر علی « تفسیر امام عسکري علیه السلام : 20 » -1 در
علیه السلام را اهل آسمانها و زمین دشمن داشته باشند خداوند بخاطر این دشمنی همه آنها را هلاك سازد ، و اگر همه کفّار
او را دوست بدارند خداوند به پاداش این محبّت به آنها عاقبت بخیري مرحمت کند و به آنها توفیق دهد که ایمان آورند ،
سپس همه آنها را به رحمت خود وارد بهشت نماید . و در ص 392 ضمن یک حدیث قدسی نقل می کند که اگر یکی از
کفّار یا همه آنها یکی از اهل بیت پیغمبر علیهم السلام یا اصحاب راستین او را دوست بدارند خداوند به پاداش این محبّت
توفیق توبه کردن و ایمان آوردن به آنها مرحمت کند و سپس ایشان را وارد بهشت نماید .
. -2 سوره الرحمن ، آیه 39
. 246 ح 77 / 268 ، بحار الأنوار : 6 / -3 تفسیر قمی : 660 ، تفسیر برهان : 4
ص: 538
بار شود ، و شاهدش روایتی است که امام عسکري علیه السلام در تفسیر خود از پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نقل
فرموده اند :
یا عباد اللَّه، فاحذروا الإنهماك فی المعاصی والتهاون بها، فإنّ المعاصی یستولی بها الخذلان علی صاحبها، حتّی یوقعه فیما هو
أعظم منها، فلایزال یعصی ویتهاون ویخذل ویوقع فیما هو أعظم ممّا جنی، حتّی یوقعه فی ردّ ولایه وصیّ رسول اللَّه صلی الله
( علیه وآله وسلم ودفع نبوّه نبیّ اللَّه ، ولایزال أیضاً بذلک حتّی یوقعه فی دفع توحید اللَّه ، والإلحاد فی دین اللَّه .( 1
اي بندگان خدا ! از فرو رفتن در گناهان و سبک شمردن آنها بپرهیزید ، زیرا گناهان خواري و پستی را بر گنه کار چیره می
سازد تا آنکه او را به ارتکاب گناهان بزرگتر مبتلا می کند ، پس پیوسته نافرمانی می کند و آن را سبک می شمارد و خود را
ذلیل می کند و به انجام گناهان بزرگتر مبتلا می شود تا اینکه به مرحله انکار ولایت جانشین رسول خدا صلی الله علیه وآله
وسلم می رسد ، و نبوّت پیغمبر خدا را رد می کند ، و کم کم در شقاوتش ادامه می دهد تا توحید پروردگار را هم منکر می
گردد و یک آدم ملحدي در دین خدا می شود .
و حدیث 32 از باب هشتم این مطلب را تأیید می کند .
و نیز امام باقر علیه السلام فرموده است :
ما عرف اللَّه من عصاه .
کسی که نافرمانی خدا کند در حقیقت او را نشناخته است .
و این شعر را قرائت نمود :
تعصی الإله وأنت تظهر حبّه
هذا لعمرك فی الفعال بدیع
لو کان حبّک صادقاً لأطعته
( إنّ المحبّ لمن یحبّ مطیع( 2
336 ح 6، تنبیه الخواطر: / 360 ح 83 ، المستدرك: 11 / -1 تفسیر امام عسکري علیه السلام: 264 ح 132 ، بحار الأنوار : 73
.102/2
. 174 ح 21 / -2 تحف العقول: 294 ، بحار الأنوار : 78
ص: 539
خدا را نافرمانی می کنی و اظهار دوستی می کنی ، به دین و مذهب قسم این در میان کارها پدیده عجیبی است .
اگر راستی او را دوست داشته باشی از او فرمانبرداري می کنی ، هر دوست دارنده اي از کسی که او را دوست دارد اطاعت
می کند .
از امام باقر علیه السلام نقل کرده است که فرمود : « بشاره المصطفی » 18 - طبري رحمه الله در کتاب / 368
إنّ اللَّه سبحانه یبعث شیعتنا یوم القیامه من قبورهم علی ما کان من الذنوب والعیوب ووجوههم کالقمر لیله البدر .
خداوند تبارك و تعالی شیعیان ما را در قیامت از قبرهاي ایشان خارج می کند ، و با همه گناهان و عیوبی که دارند چهره هاي
ایشان چون ماه شب چهارده درخشان است .
ترس هاي آنها آرام و زشتی هایشان پوشیده گشته است ، به آنها آرامش و اطمینان بخشیده شده است ، مردمان می ترسند و
آنها هیچگونه ترسی ندارند ، همه غمناکند و ایشان هیچ غصّه اي ندارند ، وارد صحنه قیامت می شوند با شترانی که بالهاي
طلائی درخشنده دارند ، و بدون هیچگونه زحمتی رام شده اند ، گردنهاي آنها از یاقوت سرخ و نرمتر از ابریشم است ، و همه
( این الطاف الهی بخاطر اعزاز و اکرام آنها است .( 1
می گوید : از امام باقر علیه السلام روایت شده است که « المحتضر » 19 - شیخ حسن بن سلیمان رحمه الله در کتاب / 369
فرمود : خداوند تبارك و تعالی چهارده هزار سال قبل از آفرینش آدم چهارده نور از نور عظمت خود آفرید ، و آن ارواح ما
بود .
به آن حضرت عرض شد : اي فرزند رسول خدا ! آنها را به ترتیب نام ببر که آن چهارده نور چه کسانی هستند ؟
فرمود : محمّد ، علی ، فاطمه ، حسن ، حسین و نه نفر از فرزندان
. 127 ح 57 / -1 بشاره المصطفی: 46 ، بحار الأنوار : 68
ص: 540
حسین علیهم السلام که نهمین ایشان قیام کننده آنان است .
سپس همه آنها را یکی پس از دیگري نام برد ، و بعد از آن فرمود :
بخدا قسم ؛ ما جانشینان پیغمبریم و کسانی هستیم که آن حضرت به آنها وصیّت کرده است ، ما آن مثانی هستیم که خداوند
به پیامبر ما حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم عطا کرده است ، ما درخت نبوّت و محلّ رویش رحمت و کانون حکمت
، و چراغهاي دانش ، و جایگاه رسالت ، و محلّ رفت و آمد فرشتگان ، و گنجینه اسرار الهی و امانت خداوند بر بندگان او ، و
حریم پاك پروردگار بزرگ ، و عهد و پیمان او هستیم که بندگانش را از آن سئوال کند .
هر کس به عهد و پیمانی که با ما بسته است وفا کند و حقّ و حرمت ما را حفظ کند به پیمان الهی وفا کرده است ، و کسی که
با ما پیمان شکنی کند تعهّد و پیمان خود را با خداوند شکسته است ، کسی که ما را شناخت به ما معرفت پیدا کرد ، و آنکس
که ما را نشناخت نسبت به ما جاهل است .
نحن الأسماء الحسنی الّتی لایقبل اللَّه من العباد عملًا إلّا بمعرفتنا.
ما نامهاي نیکوئی هستیم که خداوند عملی را از بندگانش جز با معرفت و شناخت ما نمی پذیرد .
و بخدا قسم ؛ ما آن کلماتی هستیم که آدم از خداوند فرا گرفت و او را به آنها خواند و توبه اش پذیرفته گردید ، خداوند
تبارك و تعالی ما را آفرید و آفرینش ما را نیکو قرار داد ، و به ما صورت و شمایل بخشید و آن شکل و شمایل را زیبا ترسیم
نمود .
ما را چشم بیناي خود بر بندگانش و زبان گویاي خود در میان آفریدگانش ، و دست گسترده خود به رأفت و مهربانی بر آنها
قرار داد ، ما را وجه خود که از آن جهت باید به او روي آورند ، و دربان خود که بر او راهنمائی کنند قرار داد ، ما را خزانه
دار علم و دانش و بازگوکننده وحی و نشانه هاي دینش ، و دستاویز محکم و راهنماي روشنی براي اهل هدایت قرار داد .
به واسطه ما درختان میوه می دهند و میوه ها رسیده می شوند ، و رودها روان می گردند، و باران از آسمان سرازیر و گیاهان
زمین می رویند .
ص: 541
وبعبادتنا عُبِدَ اللَّه تعالی، ولولانا ما عرف اللَّه، وأیم اللَّه لولا کلمه سبقت وعهد أخذ علینا لقلت قولًا یعجب منه، أو یذهل منه
الأوّلون والآخرون.
به بندگی ما خدا پرستش می شود و اگر ما نبودیم خداوند شناخته نمی شد ، و بخدا قسم اگر سفارش قبلی و عهد و پیمان ما
( نبود گفتاري را می گفتم که پیشینیان و آیندگان تعجّب کنند و شگفت زده شوند .( 1
شیخ مفید قدس سره فرموده است : از هیچکدام از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام به اندازه اي که از امام باقر
علیه السلام درباره دین و روایات گذشتگان و گفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و قرآن و تاریخ و ادبیّات پدیدار
( گشته و منتشر گردیده ظاهر نشده است .( 2
و ابن حجر سنّی ناصبی با دشمنی فراوانی که داشته است درباره امام باقر علیه السلام می گوید : او شکافنده علم و دانش و
احاطه دارنده به آن ، و آشکار کننده و بالا برنده آن بود ، او قلبی باصفا و علم و عملی پاك ، و نَفْسی پاکیزه و اخلاقی نیکو
داشت ، تمام اوقات عمر خود را صرف اطاعت خدا نمود ، و چنان در مقامات عارفین غرق گشته بود که زبان توصیف
( کنندگان از وصف آن عاجز است ، و کلمات بسیار فراوانی در سلوك و عرفان فرموده است که مجال نقل آن نیست .( 3
از موعظه ها و اندرزهاي حکیمانه آن حضرت اینستکه فرموده :
( الکمال کلّ الکمال : التفقّه فی الدین ، والصبر علی النائبه ، وتقدیر المعیشه .( 4
کمال آدمی و همه کمال او در این است که در دین بصیرت و آگاهی پیدا
. 4 ح 7 / -1 المحتضر: 129 ، بحار الأنوار : 25
.195/ -2 مناقب ابن شهراشوب: 4
-3 مطالب السؤول : 100 . مؤلّف این کتاب شیخ کمال الدین محمّد بن طلحه شافعی است .
.172/ -4 تحف العقول: 292 ، بحار الأنوار : 78
ص: 542
کند ، بر سختی ها و ناملایمات زندگی صبر و استقامت ورزد ، و در امر معیشت و گذران زندگی حدّ معیّن و اندازه داشته
باشد .
( و فرموده است : من لم یجعل اللَّه له فی نفسه واعظاً فإنّ مواعظ الناس لن تغنی عنه شیئاً.( 1
کسی که خداوند در ذات او واعظی قرار ندهد موعظه ها و پندهاي دیگران به او سودي نمی بخشد .
و فرموده است : من اُعطی الخُلق والرفق فقد اُعطی الخیر والراحه، وحسن حاله فی دنیاه وآخرته، ومن حرم الخلق والرفق کان
( ذلک سبیلًا إلی کلّ شرّ وبلیّه إلّا من عصمه اللَّه .( 2
کسی که اخلاق نیکو و نرمی و مهربانی به او بخشیده شده خوبی و آسایش دارد و حال او در دنیا و آخرت نیکو است ، و
کسی که از اخلاق نیکو و نرمی و مهربانی محروم شده راه بسوي هر بدي و بلا به روي او باز شده است مگر آنکه خدا او را
حفظ کند .
20 - زهري می گوید : بر حضرت علیّ بن الحسین علیهما السلام در آن بیماري که به وفات آن حضرت کشیده شد / 370
وارد شدم پس از مدّتی فرزند او یعنی امام باقر علیه السلام وارد شد ، حضرت زین العابدین علیه السلام با فرزندش مدّتی
؛ ( طولانی آهسته و پنهانی گفتگو کرد ، و در این گفتگو این جمله را از آن حضرت شنیدم که فرمود : علیک بحسن الخلق ( 3
همواره اخلاق نیکو داشته باش .
.173/ -1 تحف العقول: 293 ، بحار الأنوار : 78
. 186 ح 23 / 133 ، بحار الأنوار : 78 / -2 کشف الغمّه: 2
. 232 ح 9 / -3 کفایه الأثر: 319 ، بحار الأنوار : 46
ص: 543
بخ